خلاصه کتاب:
داستان در مورد دو زوجست که در یک آپارتمان و در همسایگی هم زندگی می کنند… دو زوج با زندگی کاملا متفاوت و روحیه هایی که دنیا دنیا با هم فاصله دارند…
خلاصه کتاب:
نازنین، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸ ، نازنین داوطلبانه برای کمک به سیل زدگان به منطقه ای در جنوب فرستاده میشود و همه چیز برای او، بعد از آشنایی با رها سلطانی، سروانِ ارتشی که مانندِ او برای کمک به سیل زدگان اعزام شده و همکاریِ پر چالششان تغییر میکند!
خلاصه کتاب:
تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به…. عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست… در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…
خلاصه کتاب:
داستان از انجا آغاز میشود که خانه قدسی خانم را برای ساختوساز تخریب میکنند. هنگام تخریب خانه، به ریشههای قطور درخت توتی میرسند که از گذشته به جا ماندهاست. هنگام بیرون کشیدن ریشهها که مجاور دیوار خانه همسایه است، دیوار خراب شده و بدتر از آن، از میان ریشهها، استخوانهای یک انسان پیدا میشود. سها، مستاجر جوان خانه همسایه، خواسته و ناخواسته پا به ماجرایی میگذارد که او را به قتلی در سالیان دور وصل میکند…
خلاصه کتاب:
نیما، در کارخونه ای کار می کنه که به تازگی ورشکست شده. رییس جدید به کارخونه میاد تا کارخونه رو از نو بسازه. رییس جدید که یک زن جوونه، در برابر بعضی از اتفاقات، عکس العمل های شدید و غیر قابل انتظاری نشون میده. و بالاخره از نیما برای انجام کاری تقاضای کمک می کنه. کمکی که باعث فهمیدن مطالب جالبی میشه...
خلاصه کتاب:
یه دورهمی ساده اولین برخورد ساسان و پری رو رقم میزنه. پری تو یک رابطهی بی سر و ته گرفتار شده که تصمیم میگیره تغییری تو زندگیش بده. درهای سرنوشت پری رو به سمت ساسانی میفرستن که توی زندگیش چیزی به اسم قلب و جایی برای عشق نیست ولی…
خلاصه کتاب:
آرش تک پسر حاج فتوره چی بزرگ بازار! کسی که به دختر بازی توی جمع هامون معروف بود. کسی که هیچ دختری از زیر دستش سالم در نمی اومد. یه پسر عیاش به تمام معنا ولی انقدر جذاب که عاشقش شدم. عاشقش شدم، جونمم براش می دادم. همه ی زندگیم بود… ولی اون! ازدواج با من براش یه معامله ی بزرگ بود معامله ای که وقتی بچه اش تو شکمم بود فهمیدم این ازدواج یه معامله بوده ...
خلاصه کتاب:
پروا تک فرزند خانواده که در عین رفاه مالی با سرخوردگی های عاطفی رشد می کنه و به خاطر مسایلی که در ادامه براتون روشن میشه یاد میگیره به هیچ کس وابستگی عاطفی پیدا نکنه چون تصورش اینه که همه مردا مثل همن ! اما زندگی تو یه مسیر متفاوت از تفکرات اون هلش میده و ناخواسته وارد یه رابطه میشه که کل سیستمش رو متحول میکنه و…
رمان پروای بی پروای من
استرس عجیبی داشتم تمام این مدت که پدر و اذین نبودن به این فکر می کردم که وقتی برگردن پدر بهم میگه:میتونی ایران بمونی یا “حرفای اون روزش رو اشتباه شنیدم یا حداقل دلش واسم بسوزه و نظرش رو برگردونه” دیشب ساعت نه تماس گرفت و گفت: فردا ساعت سه دنبالشون برم فرودگاه، ساعت رو نگاه کردم هنوز ده دقیقه ای مونده بود. افرادی که مثل من به استقبال کس و کارشون اومده بودن اروم و قرار نداشتن و پشت شیشه انتظار ایستاده بودند. اما من خیلی بی تفاوت رو صندلی نشستم، برام تخم دو زرده نذاشتن که دلتنگشونم بشم… واقعا که هیچ دلتنگی واسه پدر احساس
نمی کردم و اگه پدر نمی خواست حتی فرودگاه هم نمیومدم. ساعت ۳/۴۰ دقیقه بود و من حسابی کلافه بودم حتی حوصله نداشتم برم سوال کنم که چرا دیر کردن “جهنم که دیر کردن ” یه دفعه صدای پدرم رو از پشت سرشنیدم و آروم بلند شدم. سلام کردم و اون ها هم! دستی به سردی دادیم حتی پدر من رو نبوسید. خب معلومه حسابی دلامون به هم راه داره! اذین مانتو که چه عرض کنم تقریبا بلوز و شلوار نقرهای پوشیده بود. با روسری براق مشکی و طبق معمول کفش ۱۵ سانتی که قدش به شونه ی پدرم برسه. آخه پدرم ۱/۹۰ قد داره و اذین ۶۶-۱ / ۶۵ البته این تخمین منه. چون از منم کوتاهتر و تقریبا
محاسباتم درست از آب درمیاد.
خلاصه کتاب:
اسرا یه دختر مذهبی و دانشجو بود که مثل بقیه ی دخترا منتظر شاهزاده ی سوار بر اسب سفید زندگیش بود و حتی تو خیالاتش هم تصور نمیکرد مرد زندگیش همون افسر پلیس گیج و عجیبی باشه که به طور اتفاقی تو یه شب تابستونی سر از اتاقش درمیاره و بهش دست درازی میکنه… بعد اون شب اسرا موند و یه تن دست خورده و روح زخمی که پیشنهاد ازدواج اون مردو قبول نمیکرد اما اینبار بازهم سرنوشت بیکار ننشست…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.