دانلود رمان تلاطم ماهی ها از زهرا لاچینانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
-ساعت ۱۱ میام دنبالت. حواست باشه نعشه نباشی گوه بزنی به همه چیز. مرد قوز کرده پای ستون ابری از دود درست کرد. دست روی پلک های چروکیده و خشکیده اش گذاشت. -خیالت تخت داداش. داش اصغر به وقتش قِرقیه، قرقی! مرد جوان دستی به کلاه لبه دارش گذاشت. فندکاش را از شلوار شش جیباش بیرون کشید و در حالی که یک پایش خم و تکیه بر درخت بود، سیگار را بین لب هایش گذاشت و آتش زد ...
خلاصه رمان تلاطم ماهی ها
هر چند دقیقه یک بار موجی از مراجعان شانه خمیده یا مجروح به ساختمان پزشکی قانونی وارد میشوند یا از آن بیرون می آیند. دخترها هرلحظه بیشتر به خودشان مچاله میشوند و ترس ذره ذره مثل سرمای کف پیاده رو به جان شان میپیچید و نگاهشان روی آدم ها میچرخد. زنی، تکیه بر درخت به بندهای سیمانی آجرنماهای دود کشیده و کدر زل زده است. شماره ها پی در پی خوانده می شود و هرکسی به اتاقی خوانده می شود. مردی درب و داغون ته صف ایستاده است. دست چپش توی گچ و آویزان به گردنش است و روی صورتش پر از زخم و
چسب سرش هم باندپیچی شده و دکمه های یقه اش باز است. بوی جراحتجان، ضعف رفتگی بدن، کشیدگی کشاله ران، کوفتگی استخوان گونه شکستگی دنده با باز و بسته شدن در پزشک قانونی میپیچید توی میدان فیض دخترها نوبتشان میشود و همزمان سردشان. نمی دانستند از سردی تنهی درختان کاج و سایه ی دیوارهای آجری است یا استخوان های خودشان یخ زده که برخاستن شان از صندلی برایشان دشوار است. آرام پله های آهنی را بالا رفتند. وارد سالن که می شوند، بوی کافور توی فضای بسته شامه شان را تلخ می کند. دخترها با پاهای
لرزان پشت در اتاق ۱۳ میایستند. تن هایشان میلرزد و همزمان عرق از زیر گودی کتف و شانه هایشان بر روی تیره کمر قوز کردهی شان شره میکند. بوی اتاق تشریح و خون پاشیده بر ملحفه ها، بوی گریه و ضجه و نزاع و جزع و فزع و نامه های قضایی و دادگستری و بوی دیه و دست درازی و تصادف و تذکره و تظلم خواهی برای خلاصی از یک شر بزرگ، از میان سالن و فریاد آدم ها به گوش و به مشام میرسد. دخترها پشت در روی صندلی نشسته بودند. سرشان را به دیوار پشت سرامیکی تکیه داده بودند بوی خون دیگر آزارشان نمیداد اما دلهره داشتند …