خلاصه کتاب:
سربازرس مِگره درگیر پرونده جنایی عجیبی با گرههای کور بسیار است. در خانوادهای مردی کشته شده است و همسر و خواهرزن وی مظنونین اصلی به شمار میآیند. مگره و کارآگاهانش بارها و بارها از این دو بازجویی کرده و خانه را بررسی میکنند و بالاخره سرنخهایی به دست میآورند. در این خانواده غیرمعمولی ، همه با هم دشمن هستند و قصد جان هم را دارند. هیچکس به دیگری اعتماد ندارد ، طوری که از خوردن و آشامیدن در منزل هم هراس دارند. در شبی که قتل به وقوع پیوسته بود، خواهرزن به قصد کشتن خواهرش قهوه وی را به سم آغشته کرده بود ، اما مقتول به اشتباه آن را آشامیده و در حالی که میخواسته به همسرش شلیک کند، از پای درآمده بود…
خلاصه کتاب:
« دانته» خونآشامی در حال گرسنگی است .چیزی که مشتاق آن هست، خون قرمز انسان است. پس از اسیر شدن به عنوان برده خونی برای یک خونآشام زن، او بالاخره فرار می کند .در نهایت، شامه اش او را به نزدیکترین بانک خون می فرستد، تا گرسنگی اش را برطرف کند. پرستار اورژانس «ارین همیلتون» یک شیفت شب شلوغ دارد… تا اینکه یک غریبه زیبا را در بانک خون بیمارستان پیدا می کند. منطقش به او می گوید، که او را به داخل بیاورد. اما او با احساسات قویتر و ناآشنا تلاش می کند، تا از مردی که به نظر عجیب شیفته عطر او شده است، محافظت کند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.