دانلود رمان حرمسرا از ویولا با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
کارن ی یازیگر معروف و خوش گذرانه ک برای فیلم جدیدی که بهش پیشنهاد میشه یه نقش مکمل خانم داره به اسم مایا همسر مایا ک یه آدم شکاکه و مایا رو به زور دست درازی به اون رو داشتن فیلم و عکس ازش به دست آورده رو تحت فشار می زاره ک نباید کارو قبول کنی…
خلاصه رمان حرمسرا
رو تخت دراز کشیدم و با برداشتن گوشیم برای ساعاتی خودمو مشغول فضای مجازی کردم. دیدن عکسای مختلف از خودم ، در صورتی که هیچ اگاهی از زمان انداختنشون نداشتم تو فن پیج های مختلف جالب بود. می دونستم اندک محبوبیتی بین مردم دارم ولی نمی دونستم انقدر هست… ساعت سه با سنگین شدن پلک هام گوشی و کنارم انداختم و خوابیدم. وقتی با حس لرزش گوشی کنارم چشمامو باز کردم ، تقریبا ظهر شده بود!
میس کال های فراوونی که رو صفحه ی گوشی بود گواه بدبختیم بود! با عجله ملحفه رو کنار زدم و بلند شدم. با صدای بلند شیدا رو صدا زدم ولی… نبود! برگه ی صورتی رو در اتاقش چسبیده بود. _ظهر بخیر! من مجبور شدم با اژانس برم مدرسه چون هرچی صداتون کردم بیدار نشدین. در ضمن، انگار دیشب یکی اومده بود خونه چون شیر کاکائوی منو خورده و حتی زحمت نکشیده لیوان و بشوره ! ساعت سه منتظرتونم بای…