خلاصه کتاب:
باران دختری اهل شعر و کتاب می باشد که دانشجوی رشته روانشناسی است. او سال ها در قالب ونوس دوست صمیمی اش از طریق ایمیل با آرش که در آمریکا زندگی می کند، در ارتباط بوده است. حال بعد از ۱۱ سال آرش تصمیم گرفته است که برای ازدواج با ونوس به ایران بازگردد...
خلاصه کتاب:
درباره ی دختری به نام گل پناه است که در پرورشگاه بزرگ شده است تا اینکه با محسن ازدواج می کند کمبود محبت از بابت نداشتن خانواده باعث می شود خیلی زود دل به محسن ببندد عشق میان شان پررنگ است ولی تا قبل از اینکه اتفاقاتی این بین می افتد و زندگی شان از هم می پاشد چیزی از آن علاقه باقی نمی ماند جز دختری که در بیست سالگی با جنین یک ماهه اش مهر طلاق بر پیشانی اش می خورد تا اینکه …
خلاصه کتاب:
آسمان آبی ولی بی رنگ، دل نازک ولی هست تنگ تنگ، آسمان ابریست نه طوفانی نه خورشیدی، چرا این آسمان دارد همیشه اشکی و رعدی، نه این هم اشتباهی بود، باید عاشقی باشد برا بعدی! ببین گریه، چنان این آسمان میگرید و تنهاست، چنان گویی که این هم عاشق دنیاست! بیاییم با کمی تندباد، ترنم را بیابیم ما، آسمان را ما کنیم شفاف، ابرها را بریزیم دور، شایدم خورشید کنیم پیدا! و یک عالمه غم مانده است در روح درون گریه این آسمان، چون کوه، همان آبی ست، هم آن مه…
خلاصه کتاب:
عشق و انتقام داستان زندگی زهرا از سال های دور تا زمانی نزدیک به حاله. داستانی از شرایط سخت زهرا در محیطی کاملا بسته و سوال های بزرگ بی جوابی در فکر زهرا که با تلاش زهرا برای فهمیدن جواب سوال هاش زندگی خیلی ها در اطراف اون محول میشه. داستان نشون میده که واقعیت میتونه خیلی دورتر از اون چیزی باشه که در نگاه اول بنظر میرسه و ماه همیشه پشت ابر باقی نخواهد ماند...
خلاصه کتاب:
داستان درباره دوستهای صمیمی به نام های شایلین و نفسه که برای رزیدنتی به یه بیمارستان میرن و داستان از جایی شروع می شه که مدیر بیمارستان به یه سفر میره و…
خلاصه کتاب:
عشقی آتشین که باعث ویرانگری یه زندگی میشه. دو خواهر دو قلو که هر دو عاشق یه مردن. دختری که عاشق شوهر خواهرش هست و باعث از هم پاشیدن زندگی خواهرش میشه و باعث میشه اون...
خلاصه کتاب:
عمران بوکسور کله خراب و خشنی که برای انتقام از بهزاد و زمینزدن او دست روی خواهرش بهار می گذارد. پسر متعصب و پر شر و شوری که به هیچ صراطی نیست، بهاری را وارد ماجرا می کند که نشان پسر عمویش است… اما با دستدرازی و بیحرمتی که عمران به بهار می کند مجبور به ازدواج با او می شود و این اجبار آتش انتقام عمران را بیشتر می کند…
خلاصه کتاب:
سیاه بازی حکایتی تلفیقی از زندگیِ دو مَرده. هر کدوم درست و نادرستِ خودشون رو قبول دارن و هر کدوم به نحوِ خودشون دنبالِ معنیِ واقعیِ زندگی میگردن! درستِ یکی نادرستِ اون یکی مردونگیِ یکی نامردیِ اون یکیه! براشون مهم نیست. راه و رسم زندگیشون بر پایه ی درست و غلط هاییه که با شخصیتشون عجین شده! سیاه بازی ولی واژه ی کلیدیِ این بازیه! واژه ای که ناخوانده و مرموز با زندگیشون گره خورد و سرنوشت و زندگی خیلی از نزدیکاشون رو تحت شعاع قرار داد !…
خلاصه کتاب:
رسومات کهنه و متحجر یک قبیله مرا از دل تمدن بیرون کشید و حال من اسیر امپراطوری بزرگ تو! خانى و جان شده ای… سرزمین وجودم را با یک شبیخون به تاراج ببر و قلبم تنها غنیمت این جنگ! قسم میخورم تسلیم تسلیمم… درنگ نکن با عشق بتازان و بیا…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.