خلاصه کتاب:
دختری که دلش می خواد خودش رو رها کنه از تمام کوته فکری ها و برای خودش زندگی کنه، زندگی ای بدون قضاوت. اما پسری میاد خواستگاریش دختر داستان عاشقش میشه، اما پسر داستان دلش رو زودتر به یکی دیگه باخته بود، ازدواجی سنتی شکل می گیره و… بر اساس اتفاق هایی که پیش میاد سرنوشت مسیر زندگی هر کدوم رو تغییر میده و دختر داستان با مردی اشنا میشه که… چند ضلعی عشقی این وسط… رمان جاده مهگرفته روایتگر زندگی چند دختر و پسری که در نقطه ای به هم تلاقی می کنن…. تلاقی اتفاق هایی که….
خلاصه کتاب:
داستان زندگی زنی که عاشق شوهرشه ولی وقتی بچهی دومش رو باردار میشه ، شوهرش میگه من این بچه رو نمیخوام و اگه میخوای زندگی کنی باید بچه رو سقط کنی و زن قبول نمیکنه و ماجراهایی که این وسط پیش میاد...
خلاصه کتاب:
رمان سرگذشت دو خانوادهست که هر کدام دارای جوانهای پرشر و شور هستند. طوبا و ترلان دو خواهری هستند که دارای دختران و پسرانی به نام سارا، «فرانک، ستاره، فرزاد و شهرزاد هستند. شهرزاد در شهری دیگر مشغول به تحصیل است. این جوانان با شورجوانی موجب خرسندی خانواده هستند. هرکدام از این جوانان خواسته یا ناخواسته درگیر زندگی میشوند و در این میان سارا به خواسته پدر به خواستگار خود معین جواب مثبت میدهد، زیرا پدرش به پدر معین مقروض است. سارا خود را قربانی خانواده میکند و سالها بدبختی را تحمّل میکند…
خلاصه کتاب:
دارای سه زوج و شش شخصیت اصلیه که هرکدوم زندگی متفاوت خودشون رو دارن و اما یک هدف مشترک دارن. به دست آوردن شریک زندگی ای که همراه و هم دلشون باشه. سانس اول: نیاز، کیان، ترانه: کیان که قبلا زندگی خیلی ساده ای داشته همیشه رویای موفقیت و پولدار شدن داره و وقتی به این رویا می رسه مدتی بعد از عرش به فرش میخوره و … سانس دوم: امیرمحمد، سیمین، گلنار، امیرحسین: امیرمحمد برادر دوقلوی نیازه که شش سال قبل به دلایلی مجبور شده از عشقش جدا بشه و با کسی ازدواج کنه که هیچ حس خاصی بینشون نیست و حالا یه بچه ی پنج ساله داره. سانس سوم:کیوان، مریم،نارین، ماهان:کیوان برادرکیانه که بیست و چهارسالشه و دل به مریمی باخته که ازخودش بزرگتره و یه پسر هشت ساله داره و پدرش به جرم قتل توی زندانه.
خلاصه کتاب:
رها در دبیرستان با سهیل آشنا شده و بعد از مدتی از طریق دوست سهیل متوجه میشود که او بهش… می کنه، برای همین تمام وقتش رو میگذاره روی درس و توی دانشگاه به دختری درسخون مشهور میشه، ترم آخر باز سر و کله سهیل پیدا میشه و هم کلاسی رها به اسم پدرام هم اتفاقی به اون نزدیک میشه.در حالی که رها هنوز عاشق سهیله و پدرام میره که به رها علاقهمند بشه رها پی به یک راز بزرگ زندگیش میبره که مسیر زندگیش رو عوض میکنه و زندگیش از اون حالت منظم قبلی در میاد و به آشوب کشیده میشه…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم چکاوک... توی یه خونواده متوسط زندگی می کنه... تا اینکه باباش که حسابدار شرکت لیدل(چرم) بوده به جرم قتل معاون شرکت به زندان می افته... و این چکاوکه که برای نجات باباش به هر دری می زنه…
خلاصه کتاب:
دختره قایمکی میره استادیوم تا عشقش رو ببینه اما… با صدای سوت داور برگشتم سمتش اما با دیدن همهمهای که بین تماشاگر ها بود،مشکوک چشم ریز کردم. با دیدن دختری که بین اونهمه مرد با یه گریم مسخره مردونه و موهای بلندی که حالا از کلاهش بیرون اومده بود، خشکم زد. – دلوان! مهدی که کنارم بود و زمزمهام رو شنید، با تعجب سر برگردوند. -اون دختره دلوانه؟ حتی از پشت اون ریش مصنوعی هم چهره معصومش رو تشخیص میدادم. هول شده بین انبوه تماشاگرها راه باز کرد که فرار کنه اما یکی از نیروهای امنیتی استادیوم از پشت دستش رو گرفت….
خلاصه کتاب:
دختر خان هورامان و معلم عاشق پیشه ی، گورکی، دل در گرو هم دارند و رحمان خان مخالف این وصلت است، اما زهی خیال باطل، ثمره این عشق دختریست کرد تبار که به تهران می رود تا با لطیف ترین و پاک ترین احساسات عاشقی را معنا کند، داستان زندگی اش از جایی آغاز می شود که شخصی از گذشته پا به دنیای او می گذارد و سرنوشت عجیبش را رقم می زند…
خلاصه کتاب:
داستان درمورد دختری به اسم پارمیداست که چند سال پیش از کشور فراری شد. و حالا وقتشه برگرده تا... برگرده تا خیلی چیزها رو عوض کنه... برگرده و سر از رازهای خانوادهاش دربیاره! رازی که…
خلاصه کتاب:
دختر جوانی به نام شاهان پس از مرگ مادرش در آمریکا، بعد از سال ها به ایران برمی گردد به امید یافتن پدربزرگی که در سال های دور، دختر خود را از خانواده طرد کرده است. در این میان با مرد جوانی آشنا می شود که به ازدواجی پرشور می انجامد ولی در مراسم ازدواج ناگهان دختر دیگری پیدا می شود که ادعا می کند شاهان واقعی است...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.