خلاصه کتاب:
یه دختر... دختری مثل همه ی ماها… از جنس سنگ اما از درون شیشه... سختی و رنج کشیده... شخصیت شیطونش به غروری غیر قابل شکست تبدیل شده... متنفر از جنس مخالف... ولی نفرت و بی زاریش حالا حالاها از بین نمیره… تا اینکه مجبور به انجام کاری میشه... یعنی اونم می تونه مثل همه عاشق بشه و عشق رو تجربه کنه؟؟ می تونه نفرتش رو از بین ببره؟؟...
خلاصه کتاب:
شهرزاد دختری هفده ساله که در یک تصادف ناگهانی پدر و مادر خود را از دست میده و مشکل بدتر آنکه عموی نامردش ارث نه چندان زیاد برادرش را بالا می کشد و سرپرستی شهرزاد رو قبول نمی کنه. حالا می ماند شهرزادی که در آن شب کذایی سپرده شده بود به خانواده حاج سبحان صالحی…
خلاصه کتاب:
سونیا صدف تبار ، کارگزار بورس اوراق بهادار است ،او در انجام وظایفش بسیار مقرراتی عمل میکند اما پیشنهاد کاوه معماران ، دردسر عظیمی برای او بوجود می اورد و این چالشی ست بزرگ میان عشق و وظیفه !..
خلاصه کتاب:
دلنواز و پاشا دختر عمو و پسر عمو هستن دلنواز پدرشو از دست داده و با خانواده عموش تو یه ساختمون زندگی می کنه، یه روز برادر دلنواز باعث میشه زن عموش از پشت بوم پرت بشه پایین و بمیره و برادر دلنواز میوفته زندان عموی دلنواز تصمیم می گیره برای اینکه خون و خونریزی تو خانواده رخ نده دلنواز و پاشا با هم ازدواج کنن…
خلاصه کتاب:
شب نشینی حکایت دختری به نام سایه ست که از دانشگاه اخراج شده و از اون جایی که سابقه بدش فرصت انجام خیلی از فعالیت ها رو از اون گرفته، به پیشنهاد یکی از اطرافیانش به سراغ شغل آشپزی میره و در خونه هایی که بهش پیشنهاد داده میشه، شروع به کار می کنه و در این بین مردی عجیب و بدخلق که از قضا درگیری های زناشویی بسیاری هم داره ، سر راه سایه قرار می گیره…
خلاصه کتاب:
رمان Man با اسم لاتین مطرح میشه تا ایهام اسم به تصویر کشیده بشه، Man در لاتین به معنی یک مرد است و در فارسی به معنی خویشتن این رمان ارتباط ی با هر دو معنی داره... این رمان بعد از تحقیق از منابع مختلف نگارش شده و میشه گفت اولین رمانی هست که حداقل در ایران با این موضوع مطرح میشه و هدف اصلی اطلاع رسانی به خوانندگان و روشن بینی و شفاف سازی موضوع است،پدیده ی Man تنها یک قدرت و خواست الهی و جهش ژنتیکی ست نه یک گناه و خشم و عذب الهی...
خلاصه کتاب:
دادیار آذر روانشناس معروفی با گذشتهی سیاه و تاریک که سیزده سالگی پدر میشه و ریرا شاملو دختری که بدون خبر وارد زندگی تیره و تار پدر و پسر جوان میشه تا اینکه…
خلاصه کتاب:
کیان محتشم مردِ جذابى که با کینه اى که به دل داره براى انتقام واردِ بازى اى میشه و آرا دختر ساده و مظلوم داستان و هم واردِ بازى خطرناکش می کنه، در این بازى رازهاى براش برملا میشه و عاشق میشه و حالا باید دید آرا داستان ما چیکار می کنه...
خلاصه کتاب:
شاید این تلنگر واجب بود، شاید باید بیشتر اطرافمو می دیدم، با چشم باز. شایدم این اتفاق به خاطر شروع بدمون بود. شروعی که با دادگاه و بیمارستان و دعوا شروع شد. بد شروع کردیم. کاش خوب تمومش کنیم. دلواپسم، به خاطر مردی که روزی آینده امو تباه کرد. شایدم خودم مقصر بودم، غرور زیاد و لج بازی بیش از حد... شایدم تقدیرم این بوده و من زیادی منفی بین هستم. اگر با لجبازی روزمونو شب نمی کردیم، این آینده ی سیاه تقدیرم نبود. کاش خدا یه فرصت دیگه بهم بده، فقط یه فرصت…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.