خلاصه کتاب:
نیلگون سالها تلاش کرده تا عشق سالهای نوجوانی و جوانی اش را فراموش کند اما یک حادثه آن دو را بعد از هفت سال دوباره بر سر راه هم قرار می دهد و اینبار نیلگون تلاش می کند به خاطر اثبات عاشقی و از طرفی شرایط سخت به وجود آمده در راه پر پیچ و خم حق خواهی با وی هم دست شود راهی که بی شک خالی از خطر و هیجان نیست!
خلاصه کتاب:
مثل تمام روزهای گرم و آفتابی تیر ماہ، بانوی آسمان روی سر حیاط سایه انداخته بود. چشم به عقب گرداندم و خوب اطراف را دید زدم! خبری از مامان فهیمه و ریحانه نبود اما برای اطمینان خاطر، پاورچین پاورچین بدون دمپایی روی موزاییک های داغ قدم برمی داشتم. از ترس این که نکند یکهو حاج بابا هوس کند وسط ظهر به خانه جلوس کند، روسری حریرم را مرتب کردم... هرچند موهای بافته شدہ ام روب کمر افتادہ بود!
دانلود رمان زندگی سیگاری اثر مرجان فریدی pdf بدون سانسوردانلود رمان زندگی سیگاری از مرجان فریدی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیمموضوع رمان :دانلود رمان زندگی سیگاری اثر مرجان فریدی pdf بدون سانسور
خلاصه کتاب:
الیاس پاکزاد دل در گرو دختر عمه ی چشم آبی اش… در عمارت پدر بزرگ اما پریچهر دانشجوی پزشکی که در شب نامزدی با الیاس با رامین پزشک و همکارش فرار می کند و در این سفر با رامین…
خلاصه کتاب:
_دوغ رو بده من. دست دراز کردم و پارچ را به سمتش گرفتم، توی لیوانش ریخت و یک سره سر کشید. _بالاخره چیکار میکنی؟ _هیچی. _یعنی چی هیچی؟ _یعنی همین هیچی، کی میری دانشگاه؟ _یساعت دیگه. بلند شدم به اتاقش رفتم، کتابهایش پخش زمین بود، همه را روی میزش مرتب چیدم، تختش را مرتب کردم، لباسهایش را آویزان کردم، چشمم به پاکت سیگارش افتاد که مثلا قایم کرده بود. نفس عمیقی کشیدم، شاید هرکسی بود برمیداشت و نصیحتش هم می کرد اما من را چه به نصیحت…
خلاصه کتاب:
شاهپور زند تهرانی الاصل اتابکی، جوان خوش قلب، که از موقعیت اجتماعی بسیار خوبی برخورداره… و چون مورد اعتمادترین فرد طایفه ی زند محسوب میشه، بنابر وصیت خاتون مجبور به قبول درخواستی میشه که از توانش خارج و غیر ممکنه. شاهپور زند خلاف عقیده و خواسته ی قلبی خودش، باید قیومیت مه جبین رو که هفده سال داشته به عهده بگیره تا زمانی که مه جبین با مرد معقول و خوبی ازدواج کنه…
خلاصه کتاب:
سوفیا زن جوان و مستقلیه که با پسرش زندگی میکنه. هشت سال پیش زمانی که قرار بوده سوفیا و همسرش از ایران برن، چند ساعت مونده به پرواز خیلی ناگهانی همسر سوفیا ناپدید میشه بدون اینکه بدونه زنش بارداره. حالا بعد از گذشت هشت سال، پیمان، همسر سابق سوفیا برمیگرده و خیلی اتفاقی دوباره سر راه سوفیا قرار میگیره. یه مردی که دیگه شوهر سوفیا نیست، اما پدر پسرشه، پسری که هیچ وقت پدرش رو ندیده اما حالا قراره ورق برگرده…
خلاصه کتاب:
ترانه، دخترِ خانوادهی محترم و آبرومندیست که در یکی از شهرهای کوچک ساحلی زندگی میکند. خانوادهای که برخلاف ظاهر موجهش به شدت به زن سالاری و تبعیض دچار است تاجایی که خلا قدرت و نقش پدر در تصمیمات خانواده، در نوجوانی باعث دلبستن او به مردِجوان خانهی روبرویی میشود. وکیل جوانی که بعد از مرگِ مشکوکِ پدرش سرپرست خانوادهاش است. هر چه گذشت سالها بامداد را بیشتر برای ترانه بعید میکند، احساسش به او نابتر و بزرگتر میشود، تاجایی که تمام روح و قلبش تقدیم به عشق پنهان او میشود. و درست در بزنگاه زندگی و در تنگنای اصرار مادرش برای ازدواج با پسردوستش، با خواستگاری ناگهانی بامداد و دلیل پنهانش مواجه میشود و این آغاز ماجراست…
خلاصه کتاب:
گوشی در جیبش تکان خورد، با احتیاط کمی در جایش جابهجا شد و طوری که مزاحم مسافر کناریاش نشود، گوشی را از جیبش درآورد. حبیب بود. با لبخند پاسخ داد. “سلام.” – سلام خانوم، کجایی؟ – تو تاکسی، دارم میرم مفتح. – دنبال لباس؟ – آره دیگه، ببینم چی پیدا میکنم. – رسیدی سر مفتح وایسا. – چرا؟ – از مطب میآم با هم بریم خرید. صورت مهدخت رنگ گرفت. از سر شوق خندید. “واقعا؟” – آره، تا یه ربع دیگه سر مفتحم. تلفنش را قطع کرد و موبایل را هول داد ته جیبش. خوشحال بود از این همراهی…
خلاصه کتاب:
گندم تخس ترین دانش آموز کلاس سر یک لج و لجبازی مجبور است در سن ۱۳ سالگی به عقد آقا معلم جذاب و خشن کلاس در بیاید اما خدا به داد آقا معلم که به جای همسر داری قرار است بچه داری کند و سر از دست گندم شیطون که حتی سر کلاس هم اورا حرص میدهد سر به دیوار بکوبد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.