خلاصه کتاب:
عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی ذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا خود آسمون هفتم دنبالش میرفتم! حالا تو چنگمه… باید تاوان خیانتش رو پس بده! باید خودش شعله های عشقی رو که تو تنم انداخته خاموش کنه! خودش باید جنون و عشقم رو در من نابود کنه! خودش باید خلاصم کنه! اون یه قاتلِ… یه جانی… اون لعنتی دلمو کشته!
خلاصه کتاب:
نگاه بین باغ می چرخانم، چه قرارهایی که توی این باغ نگذاشته بودیم. درخت های تنومند گردوی انتهای باغ و اطراف انباری شاهد عشق کودکی مان بودند. چه حرف های عاشقانه که از ما نشنیده بودند. تهش اگر این باشد که خیلی تلخ است. نهالی را با هزار امید بکاری… با عشق آبش بدهی و از نور وجودت بتابانی، دست آخر وقت ثمره دادنش که رسید از ریشه بکنیش و بگویی تو را اشتباهی کاشته ام. هر دو بد کردیم. پندارم… من و تو باغبان های خوبی نبودیم.
خلاصه کتاب:
آرا دختری زیبا و مهربان که از بچگی عاشق کیان مغروره. کیانی که به جای دیدن عشق آرا، فقط یک نقشه داره و اونم گرفتن انتقام خون پدر و برادرش از پدر آرا و چه بهتر اینکه طعمه زیبایی مثل آرا سر راهش قرار گرفته است…
خلاصه کتاب:
کیان محتشم مردِ جذابى که با کینه اى که به دل داره براى انتقام واردِ بازى اى میشه و آرا دختر ساده و مظلوم داستان و هم واردِ بازى خطرناکش می کنه، در این بازى رازهاى براش برملا میشه و عاشق میشه و حالا باید دید آرا داستان ما چیکار می کنه...
خلاصه کتاب:
دختر قصه کافه داره و خیلی شیطون و شاده. پسر داستان اما خیلی جدی و مذهبیه! این دختر، پسره رو به زور سوار موتور میکنه، میبرتش برف بازی، کله پاچه به خوردش میده، مجبورش میکنه نصف شبی از دیوار بالا بره.. دست تقدیر باعث میشه این دوتا آدم که هیچ شباهتی به هم ندارن، با هم رو به رو بشن و … داستان آقا سید و این دخترک شیطونمون به کجا ختم میشه؟! چی میشه که این پسرِ مذهبی عاشق این دختر میشه؟
خلاصه کتاب:
هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با او رقم زده، ماجرایی سراسر عشق و نفرت و حسرت، رامین یک مرد عاشق و آراز یک زخم خورده...
خلاصه کتاب:
شاید این تلنگر واجب بود، شاید باید بیشتر اطرافمو می دیدم، با چشم باز. شایدم این اتفاق به خاطر شروع بدمون بود. شروعی که با دادگاه و بیمارستان و دعوا شروع شد. بد شروع کردیم. کاش خوب تمومش کنیم. دلواپسم، به خاطر مردی که روزی آینده امو تباه کرد. شایدم خودم مقصر بودم، غرور زیاد و لج بازی بیش از حد... شایدم تقدیرم این بوده و من زیادی منفی بین هستم. اگر با لجبازی روزمونو شب نمی کردیم، این آینده ی سیاه تقدیرم نبود. کاش خدا یه فرصت دیگه بهم بده، فقط یه فرصت…
خلاصه کتاب:
رمانی از ای. ال. جیمز نویسندهٔ بریتانیایی است. پنجاه سایهٔ خاکستری اولین جلد از این داستان عاشقانه سهجلدی است. وقایع این رمان که در سیاتل ایالات متحدهٔ آمریکا رخ میدهد به بیان روابط عاطفی عمیق میان آناستازیا استیل، دختر فارغالتحصیل رشتهٔ ادبیات و کریستین گری، کارآفرین بانفوذ و ثروتمند میپردازد. اناستازیا بعد از اشنایی با کریستین زندگی اش دچار تغییراتی می شود که….
نام کتاب: پنجاه طیف خاکستری (جلد اول مجموعه چهار جلدی پنجاه طیف)
خلاصه کتاب:
پریسا و پریا پس از هشت سال دوری یکدیگر را به طور اتفاقی در خیابان میبینند . این دیدار باعث میشود پریسا خاطراتش با پریا را که در کنار یکدیگر ولی با شرایطی بسیار متفاوت بزرگ شده مرور کند. پریسا دختر کارگر خانواده ی پریا بوده و مقصر شرایط ناگواری که بر روی تمام مراحل زندگی اش از جمله تحصیل ، عشق و ازدواج و… سایه انداخته کسی جز خانواده پریا نمیداند. اما پس از رویارویی دوباره با پریا ، به نکات تازه ای پی می برد…
خلاصه کتاب:
اطلس دختر ساده و معصومی که با اومدنِ همسایهی جدیدشون درگیر رازهای پیچیدهای میشه که مجبوره بنا به دلایلی با این همسایهی مرموز همخونه بشه، شاهرخ هم بعد از مدتی دل میبنده به این دختر معصوم و بینشون…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.