خلاصه کتاب:
کامیار مرد اتو کشیدهای که وسواسش اولین چیزی هست که ازش به یاد میارن! ناف بریدهی دخترعموش هست که هیچ علاقهای نسبت بهش احساس نمیکنه، کیمیای عاشق! اما در این بین که کامیار سعی در وقف دادن خودش با شرایط و کیمیا داره، اتفاقی میافته که همهچیز رو متوقف میکنه... البته در درونش! این اتفاق، نمیتونه یک دختر دوستداشتنی باشه؟!
خلاصه کتاب:
من یونا جم، سوپراستار مطرح و معروف، تک پسر امیرخسرو جمم. پدر من بزرگترین کارگردان کشوره. من یوناام، کسی که زندگیاش رو پر کرده از دخترهای رنگارنگ تا شاید بتونه اون خلا بزرگ و حس پوچیاش رو پوشش بده. من هرچیز و هرکسی رو که بخوام به دست میارم. دلم هیچوقت برای هیچ کدوم از دخترهایی که دلشون رو خیلی راحت بهم فروختن نریخته. اما من عاشق می شم. عاشق دختری که عقد کردهی کس دیگه ایه!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.