خلاصه کتاب:
کورا گود در یک دنیای رویایی از خواب بیدار میشود. دنیایی که میتواند در آن چیزهایی که پرندگان به او میگویند را بفهمد، مردها در آن سوار اسب میشوند و پرهای پرزدار روی کلاه هایشان دارند، اسباب و اثاثیه به مدل زیگزاگی و به مدلهایی هستند که ساخت و استفاده از آنها خودش یک معجزهاست. مشکل این است که او فکر میکند دارد خواب میبیند ولی کورا بدون این که متوجه بشود به دنیای موازی رفته است، کورای ما چیزی در وجودش دارد که اگر به دست مینروای شیطانی اسیر شود، نفرینی چند صد ساله به سرزمینشان حاکم میشود.
خلاصه کتاب:
در جلد ۱ الکساندر بعد از اتفاقی که در پایان شب مهمانی بین اون و راون میفته از قصر میره. و راون که شدیدا اون رو دوست داره و به اون علاقه مند شده برای پیدا کردنش به خونه ی عمه لیبی میره. اینکه از کجا متوجه میشه الکساندر در کدام شهر هست رو خودتون دنبال کنید.اون به باشگاه تابوت ها میره. ولی چطور با وجود سن کم زیر ۱۸ سال اون رو به باشگاه راه میدن رو هم بخونید. اون یک برادرکوچک تر از خودش داره که هیچ وقت اون رو به اسم صدا نمی کنه. چون از اون خوشش نمیاد و فکر میکنه که اون احمقه. اسم برادر اون بیلی هست( یک نابغه کوچک)…
خلاصه کتاب:
لارتن کرپسلی هشت ساله پسرکی پر از آرزوهای دور و دراز است. زندگی راحتی ندارد اما شکایتی هم ندارد تا اینکه دست به قتلی وحشتناک می زند و مجبور به فرار می شود. فراری که او را با دنیایی بسیار متفاوت آشنا می کند. حال لارتن به عنوان موجود شب زندگی می کند…
خلاصه کتاب:
« دانته» خونآشامی در حال گرسنگی است .چیزی که مشتاق آن هست، خون قرمز انسان است. پس از اسیر شدن به عنوان برده خونی برای یک خونآشام زن، او بالاخره فرار می کند .در نهایت، شامه اش او را به نزدیکترین بانک خون می فرستد، تا گرسنگی اش را برطرف کند. پرستار اورژانس «ارین همیلتون» یک شیفت شب شلوغ دارد… تا اینکه یک غریبه زیبا را در بانک خون بیمارستان پیدا می کند. منطقش به او می گوید، که او را به داخل بیاورد. اما او با احساسات قویتر و ناآشنا تلاش می کند، تا از مردی که به نظر عجیب شیفته عطر او شده است، محافظت کند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اتلانتیس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.